به گزارش «بانی فیلم»، مدیری که از حدود یک ماه پیش کلید «ویلای من» را تحویل داده و پرونده آن را بسته است، این روزها با فراغت از قضیه قرعهکشی مجموعه آخرش، در تدارک ساخت سریالی جدید است. او این روزها با دو نویسنده ثابت آثار اخیرش امیرمهدی ژوله و خشایار الوند جلسات مشترکی را برگزار میکند و طرحهای اولیه طنز دیگری در جریان گفتوگوهای آنان در حال شکلگیری است. گویا مدیری همچون سریال قبلیاش زیرکی به خرج داده و قرار است دستمزدش را همان ابتدا تعیین و دریافت کند. در این صورت او دخالتی در روند توزیع و فروش نخواهد داشت و حتی خطر ناکامی احتمالی سریالش در بازار محصولات شبکه ویدئویی نیز دست کم از حیث مادی ضرری به او نمیرساند. طبق شنیدهها تهیهکنندگی این سریال جدید را نیز شرکت گلرنگ پخش به عهده خواهد داشت.
پیش تولید این کار قرار است از هفته آینده آغاز شود. گفته میشود این مجموعه به صورت آیتمی ساخته میشود. درست شبیه آنچه «شوخی با شبکههای ماهوارهای» خوانده و به صورت غیرمجاز توزیع شد. احتمالاً مدیری صلاح دیده کار جدیدش را به سبک ساختههای اولش همچون «ساعت خوش» بسازد.
مدیری در حالی سریال جدیدی را به دست گرفته که بر اساس اطلاعات دریافتی خبرنگار ما، رقم فروش دیویدیهای ویلای من چندان قابل توجه نبوده است. جالب آنکه دیگر رقیب این روزهای «ویلای من»، یعنی سری دوم «قلب یخی» نیز به دلیل بدقولی در توزیع، بازگشت سرمایه مناسبی نداشته و بیشتر آن ضرردهی بوده است. جالبتر آنکه در میان محصولات حال حاضر شبکه ویدئویی تنها دو محصول به فروش قابل توجهی دست پیدا کردهاند که اتفاقاً محتوای نمایشی ندارند و مسابقه محور هستند.
بسیاری معتقدند فروش ناامید کننده «ویلای من» ناشی از بدقولی در اهدای جوایز سریال قبلی مدیری بوده که تبعات منفی آن به پای این هنرمند نوشته شد. واقع امر اما این است که «ویلای من» را نمیتوان به عنوان یک سریال طنز یا لااقل اثری که با ذهنیت مردم از ساختههای کمدی قبلی مدیری هماهنگ یا نزدیک باشد، به شمار آورد. تعداد لحظات، موقعیتها و دیالوگهای بامزه ویلای من در هر قسمت اغلب کمتر از تعداد انگشتان یک دست است و این اتفاق، برای یک سریال که داعیه طنز دارد یک فاجعه است. حال آنکه مجموعههای قبلی مدیری که در برخی از آنها پیمان قاسمخانی مسؤولیت سرپرستی گروه نویسندگان را بر عهده داشت و برای پخش از تلویزیون ساخته شدند، به مراتب جذابتر بودند و بعد کمیک آنها پررنگتر بود. مجموعههایی چون «پاورچین» یا «شبهای برره» آثاری از این دست هستند.
در ساختههای جدید مدیری شوخیها درست پردازش نشده و درنیامدهاند یا تعداد موارد خوب آنقدر محدود است که هیچ بازتابی ندارد. مثلاً همین ویلای من تا چندین قسمت اول، تنها یک شوخی سیاسی و کنایهآمیز با ماجرای جمشید بسما… و تاثیرش در بازار دلار و ارز که نقش آن را غلامرضا نیکخواه بازی کرده، آن هم تا حدودی انعکاس پیدا کرد.
مگر آنکه مدیری پس از بیوفایی و نامهربانی سالهای اخیر تلویزیون نسبت به خودش در مقام مهمترین و مردم پسندترین برنامهساز کمدی پس از انقلاب، حالا دیگر کیفیت را در وهله دوم اهمیت قرار داده باشد. فرضیهای که اگر صحت داشته باشد، جایگاه مدیری را متزلزلتر از قبل کرده و محبوبیت او را خدشهدار میسازد.